خدا و من ...


حس بی انتها ...

http://asheganeh.ir

دیشب خدارو دیدم…

گوشه ای آرام میگریست…

من هم کنارش رفتم و گریستم…

هر دو یک درد داشتیم …

” آدم ها....”

عجب از آدمایی، که نشانه‌هایت را می‌بینند و انکارت می‌کند …

و عجب از تو که انکارشان را میبینی و مهربانی میکنی



نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:,ساعت 14:23 توسط ساحل| |


Power By: LoxBlog.Com